کد خبر: 342444
۰
PNAZAR
نسخه چاپی

تحلیل زبان بدن نامزدها در مناظره ها

، گروه فرهنگ و اندیشه - سارا فرجی: مناظره‌ها انتخاباتی ۱۴۰۰ امسال حسابی بحث برانگیز شد اما نه بخاطر موضوع مناظره‌ها بلکه بخاطر شکل و شمایل برگزاری آن و انتقادات به شیوه برگزاری‌ش. انتقادات به شکل برگزاری مناظره‌ها و موضوعات آن طوری بود که در آخرین مناظره قرار شد به موضوع خاصی پرداخته نشود و فقط به موضوع دغدغه‌های مردم پرداخته شود با اینحال باز هم آن چیزی که باید از آب درنیامد و معلوم شد ایراد کار از جای دیگریست. به نظر می‌آید ایراد اصلی مناظره‌ها از پایه و اساس است و فرم و شکل برگزاری مناظره‌ها از طراحی صحنه و کارگردانی تا طراحی سوالات و تعداد آنها همه و همه دست به دست هم داد تا مردم پس از دیدن سه مناظره اقناع نشوند با اینحال نباید همه بار این اقناع نشدن را روی دوش صدا و سیما و برنامه سازی انداخت. خود نامزدها و شیوه پاسخ دادنشان به سوالات وشیوه برخوردشان هم به گونه‌ای بود که مخاطب را اقناع نمی‌کرد. کافی بود کمی در حرکات و تپق‌های کلامی شأن دقت می‌کردی و آنوقت متوجه می‌شدی که چرا این گفتگوها کار به جایی نمی‌برد. برای تحلیل زبان بدن نامزدهای انتخاباتی در سه مناظره و دلایل اقناع نشدن مخاطبان با تینا چهارسوقی امین متخصص و پژوهشگر حوزه رتوریک وتحلیل گفتمان انتقادی و نویسنده کتاب «رتوریک سیاسی در ایران» گفتگو کردیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید؛

*در ابتدا تعریفی از علم رتوریک بفرمائید.

رتوریک علمی است که شامل سه عنصر اقتدار شناسی شخص گوینده، توجه به مخاطب یا مخاطبین و متن، پیام یا کانال ارتباطی می‌شود. برهم کنش این سه عنصر برهمدیگر می‌تواند اقناع مورد نظر ما بر کانال ارتباطی را به همراه بیاورد یعنی اگر هرکدام از این عناصر به اندازه کافی سرجای خودش و بنا به بافت گفتمانی که صورت می‌گیرد صحیح صورت بگیرد، اقناع همه جانبه صورت می‌گیرد. بنابراین می‌توانیم رتوریک را اینگونه تعریف کنیم: علم به کارگیری هنرمندانه ابزارهای اقناع در یک بیان مطلوب. یعنی ما بدانیم که در هرزمان چقدر هنر این را داریم که برای پیشبرد حرفمان از کدام از این ابزارها با چه شیوه‌های استفاده کنیم.

*چرا مناظره‌ها مخاطب را اقناع نکرد؟

اول اینکه فرم و شکل مناظره بسیار دور از مسیر از اقناع بود ضمن اینکه سوال‌ها یکسان پرسیده نمی‌شد بنابراین مخاطب نمی‌توانست افراد را در مقابل یکدیگر بسنجد. بماند که وقتی هم سوالی پرسیده می‌شد فرد بدون توجه به سوال حرف خودش را می‌زد و نوعی بی مسئولیتی ا برای افراد به همراه می‌آورد که انگار من موظف نیستم به آنچه از من پرسیدی جواب بدهم. چون من یا بیانیه انشایی آماده کردم که می‌خواهم آن را بخوانم یا می‌خواهم جواب رقیب را بدهم.

بنظر می‌آید در خصوص شکل برگزاری مناظره‌ها با نامزدها یا مشاوران و معاونان آنها از قبل صحبت یا مشورت شده و بعید است با آنها مشورت نشده باشد. اگر هم مشورت شده و پذیرفتند نمی دانم چطور به زوایای مختلف آن فکر نکردند. بنظر می‌رسد تمام تشریفاتی که در طول برنامه انجام می‌دهند از قرعه کشی و باز کردن توپک و پرسیدن سوال و اینها همه فرمالیته و ظاهری است چون در نهایت دو دقیقه سوال پرسیده شده و چهار دقیقه زمان برای پاسخ در نظرگرفته شده است و خب این تناسب خیلی غیرمعقول است.علاوه براینکه سوال‌ها پیچیده، طولانی، کلی و عمومی است. حتی در مناظره سوم هم یک سوال یکسان پرسیده شد به حدی این سوال کلی بود که به پاسخ درستی نرسیدیم ضمن اینکه با طرح چنین پرسشی در واقع خود ما داریم بستری فراهم می‌کنیم تا فرد یکسری شعارهای جذاب و فریبنده بدهد که مخاطب را اقناع کند.

در خصوص مناظره دو نظریه وجود دارد؛ یکی اینکه مناظره جای طرح برنامه نیست یعنی افراد نباید از برنامه‌هایشان بگویند که من با آن موافق نیستم چون تعداد مخاطبین برنامه‌های مناظره به نسبت بقیه برنامه‌های انتخاباتی بیشتر است. نظریه دیگر این است که افراد به جای برنامه از آمال و آرزوهایشان بگویند که به نظر من کمی غیرمنطقی است. در مناظره عنصر دست یابی به حقیقت و اینکه بتوان افراد را با یکدیگر مقایسه کرد خیلی مهم است. علاوه براین درمناظره فقط بیان برنامه مهم نیست قدرت بیان برنامه درمقابل رقیب سنجیده می‌شود. متأسفانه در سه مناظره‌ای که پخش شد افراد فقط به یکدیگر هجمه وارد و رقیب را نقد کردند وبرای اثبات و استدلال خودشان تلاشی نکردند اگر هم تلاشی کردند، تلاشی مذبوحانه بود که به مخاطب بگوید من از رقیب برترم.

مشاوران و معاونان هیچکدام از نامزدها آشنایی با زبان نداشتند و توصیه‌ای به نامزدهای خود برای حضور در مناظره‌ها نکرده بودند چون نامزدهای انتخاباتی حاضر در مناظره‌ها حتی ابتدایی‌ترین اصول این علم را هم رعایت نمی‌کردند

در مورد افراد حاضر در مناظره هم این ایراد وجود داشت که افراد یکسری موارد را از قبل آماده کرده بودند و مثل انشا از رو می‌خواندند و سعی داشتند با همان اقناع کنند منتها ماجرا وقتی غم انگیز می‌شود که می‌بینیم اولاً تعداد متن‌های روخوانی شده از مناظره اول تا سوم افزایش پیدا کرده ثانیاً همان متن روخوانی شده هم اشتباه و همراه با تپق خوانده می‌شد و این تپق‌ها این سوال را در ذهن می‌آورد که حتی این متن را یکبار تمرین هم نکردی. در علم رتورتیک روخوانی کردن ارتباط مستقیم دارد با اشراف داشتن با موضوعی که فرد در آن متخصص است یعنی هرچقدر فرد در یک حوزه بیشتر اشراف داشته باشد میزان احتیاجش به روخوانی کمتر می‌شود.

مورد دیگری که باعث می‌شود اقناع اتفاق نیفتد، نشان دادن یکسری نمودارهای گمراه کننده است. بسیاری از نامزدها در مناظره‌ها نمودارهایی را نشان می‌دادند و می‌گفتند اینها حاصل ساعتها و یا سال‌ها تحلیل من است ولی نه من و نه مخاطبین و نه حتی اقای حیدری نمی‌بینند و نمی‌فهمند عنوان جدول چیست؟ پس نشان دادن تصاویر گمراه کننده وغیرشفاف جزو مغالطات کلامی است. اگر در استودیو جایی برای نمایش این نمودارها یا تصاویر در نظر گرفته شده بود ماجرا فرق می‌کرد ولی اینکه در یکسری کاغذ ریز یکسری تصاویر نمایش داده شود که فایده‌ای ندارد. البته اگر نمایشگر دیواری هم بود زمان برای چنین کاری نبود پس چنین نامزدی از نشان دادن آن تصاویر هدفی ندارد غیر از اینکه بگوید من آن کار کارشناسی را انجام دادم.

مغلطه آرزواندیشی در این مناظره‌ها خیلی پررنگ است و اغلب برنامه‌های نامزدها بر اساس آرزوهای زیبای همه مردم است. کار دیگری که اغلب نامزدها انجام می‌دهند این است که یکسری حقوق مثل حق زنان را به نفع خودشان مصادره می‌کنند یا از اقلیت‌های خاص نام می‌برند تا محبوبیت و رأی کسب کنند. در واقع از دال‌های تهی مثل آزادی، حق زندگی شادی و امثال اینها استفاده می‌کنند تا رأی جمع کنند.

*یکی از مواردی که می‌خواستیم درباره آن با شما صحبت کنیم زبان بدن نامزدها در مناظره‌ها بود، کمی آن برایمان تحلیل کنید

خب در اینباره باید بگویم که میزهای مناظره طوری بود که سینه و دیافراگم شکمی افراد را سد می‌کرد و در بیشتر موارد مخصوصاً در اوایل مناظره‌ها حتی دست افراد زیر میز و به صورت میانگین در اکثر میانگین در سه مناظره دست‌ها پایین بود و در بزنگاه‌های خاص که دست‌ها باید دیده می‌شد دیده نمی‌شد. چرا روی دست تاکید می‌کنم؟ چون دیدن دست و حرکت دست هنگام صحبت کردن در نظام فکری مخاطبین یک نوع اقناع در ضمیر ناخودآگاه به همراه دارد. همانطور که با دست می‌توان به فرد سلام داد، توهین کرد، آرام کرد و امثال اینها. وقتی دست زیرمیز باشد انگار بدن هم به میز تکیه دارد و این باعث می‌شود شانه افت کند و در تصویر شبیه یک آدم منزوی بنظر بیاید که پشت یک میز پناه آورده است. در خارج از کشور یکسری مناظره‌ها هستند که افراد پشت میز می‌ایستند و نحوه ایستادنشان و استفاده کردنشان از زبان بدن می‌تواند مخاطب را اقناع کند در حالیکه متأسفانه بسیاری از دولتمردان و سیاستمداران ما با این اصول آشنا نیستند. زبان بدنی که افراد در مناظره‌ها نشان دادند با ادبیات ناقصی که داشتند اصلاً منطبق نبود و همین عدم انطباق خودش یک دلیل اصلی اتفاق نیفتادن اقناع مخاطب است. از نظر نگاه چشمی هم خیلی از نامزدها به دوربین نگاه مستقیم نداشتند وحتی وقتی دوربین به سمت آنها بود و آنها به ظاهر داشتند به دوربین نگاه می‌کردند نگاه خیره به لنز دوربین نداشتند که این ماجرا یا به دلیل کارگردانی ناقص و ناآشنایی نامزدها با دوربین است یا ناشی از استرس نامزد است که نمی‌تواند مستقیم به دوربین نگاه کند. از لحاظ کارگردانی خوب بود که وقتی یک نامزد حرف میزد می‌شد که تصویر بقیه نامزدها را هم همزمان می‌دیدیم تا می‌توانستیم تصویر و عکس العمل های آنها را رصد کنیم. بنابراین فرم ناقص مناظره‌ها باردیگر اینجا به چشم می‌آید.

کار دیگری که اغلب نامزدها انجام می‌دهند این است که یکسری حقوق مثل حق زنان را به نفع خودشان مصادره می‌کنند یا از اقلیت‌های خاص نام می‌برند تا محبوبیت و رأی کسب کنند. در واقع از دال‌های تهی مثل آزادی، حق زندگی شادی و امثال اینها استفاده می‌کنند تا رأی جمع کنند

در کل بنظر می‌آید مشاوران و معاونان هیچکدام از نامزدها آشنایی با زبان نداشتند و توصیه‌ای به نامزدهای خود برای حضور در مناظره‌ها نکرده بودند چون نامزدهای انتخاباتی حاضر در مناظره‌ها حتی ابتدایی‌ترین اصول این علم را هم رعایت نمی‌کردند و این رفتار برای من متخصص یک پیام دارد و آن هم اینکه چنین فردی که به فکر انتخاب یک متخصص برای این امر نبوده قطعاً در کابینه آینده اش هم اعضای غیرمتخصص انتخاب خواهد کرد چون وقتی در انتخاب مشاوران و معاونانشان تخصص گرایی نداشتند در انتخاب اعضای کابینه شأن هم این مشکل را خواهد داشت.

*پیشنهادتان برای اصلاح چنین روندی و تکرار نشدن آن چیست؟

یکی از دلایلی که مناظره‌ها برای ما اهمیت دارند این است که فرصت انتخاباتی ما خیلی محدود است. منظورم از فرصت انتخاباتی بازه زمانی پس از تائید صلاحیت نامزدها تا روز برگزاری انتخابات است. لازم است این مدت طولانی‌تر و چندین ماه شود در این صورت هیجان‌ها کمتر و به شور انتخاباتی شعور هم اضافه می‌شود. مثلاً برگزاری سه مناظره برای این مدت خیلی کم بود. حداقل لازم بود چندین مناظره دو به دو بین نامزدها در این مدت برگزار می‌شد. علاوه براین، باید تلاش کنیم در دوره‌های بعدی این اتفاقات تکرار نشود، اتفاقی که در این دوره افتاد این بود که مناظره‌ها این دوره از دوره قبلی بهتر که نبود هیچ بدتر هم شده بود. اگر فاصله بین تأیید صلاحیت‌ها تا روز برگزاری انتخابات بیشتر شود خروجی منطقی‌تر و اصلح‌تری خواهیم داشت.

سخن پایانی اینکه سیاست، شالوده رتوریکی دارد چون ابزار سیاست برای پیاده سازی به ابزار زبانی مثل زبان، بیان، نطق و ابزار غیرکلامی مثل زبان بدن، زاویه بدن احتیاج دارد. همین‌ها با کنش افراد هم منطبق می‌شود و یک خروجی از جریان سیاسی در می‌آید بنابراین شالوده سیاست امر رتوریک است. سیاسیون ما به اندازه کافی همانقدر که بازی‌های سیاسی را بلد هستند به اندازه کافی به امر زبان و کلام توجه ندارند در حالیکه اگر به آن توجه داشته باشند می‌توانند مردم را تا حد زیادی به سمت خود بکشانند و همسو کنند.

منبع : مهر

قم پرس منتظر دریافت اخبار و پیام های هموطنان عزیز می باشد.

آپلود عکس